آنک..
به کفش هایت مبتلا شده ام
لَختی، آنی بنشین و نفس تازه کن..
می میرم و زنده می شوم
با این رفتن و آمدن هایت...
لَختی، آنی بنشین و نفس تازه کن..
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 14:57 توسط الیماه
الف میمی که من هستم
یادداشت های الهام محمودی/ حرفهاییکه به سختی کلمه میشوند ِ سابق
زندگی خیلی عجیبه غریبه ها...
پیوندهای روزانه
- قلب هایی که دوستشان داریم.
- زنی که با آیینه قهر کرده است.
- زن بودن کمی جا گیر است ...
- زن بودن کمی درد دارد ...
- بیماری هزاره سوم: تنهایی
- لبخند های "جوون"
- ق یا غ
- من از این مرد بیزارم؛
- خدا هم مرد است./
- ایرانی؛از نگاه رسانه
- ساغر و سامان
- مبادا بخندی، مبادا بگریی...
- عینک آفتابی نباشیم.
- متولد شد: دومین موی سپیدم.
- جارویی بلندتر از بهرام
- هزوارش چیست؟
- دانلود فایل صوتی کتاب های مورد علاقه تان
- آرشیو پیوندهای روزانه
نوشتههای پیشین
- شهریور ۱۴۰۴
- مرداد ۱۴۰۴
- تیر ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۳
- فروردین ۱۴۰۳
- بهمن ۱۴۰۲
- دی ۱۴۰۲
- آبان ۱۴۰۲
- مهر ۱۴۰۲
- شهریور ۱۴۰۲
- تیر ۱۳۹۸
- اردیبهشت ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۷
- اردیبهشت ۱۳۹۷
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- اردیبهشت ۱۳۹۶
- فروردین ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- آرشيو