از آسمان خواهم نوشت:

از قهری که کرده است...

هر از گاهی از کسی ، جایی ، خبری می شنویم مبنی بر اینکه اینهمه زلزله و خشکسالی نتیجه گناه و بی حجابی ماست.

باز هم زورشان به آدم نمی رسد و حوا را مقصر می دانند. این پارتی بازی برای آدم تا کی ادامه خواهد داشت؟

کتاب جسم زن ،روح زن نوشته یک خانم دکتر آمریکایی ست، این کتاب را سال ها پیش هدیه گرفتم .خانم دکتر از کودکی اش میگوید که مادر منتظر میشد تا پدر خانه بیاید و غذا بخورند و بهترین قسمت استیک یا بوقلمون شب عید را برای پدر می کشید.(در آمریکا)

نویسنده از ذات مرد سالاری آفرینش می گوید که به احتمال نزدیک به یقین خدا هم مرد است.

به دین خاتم انبیاء نگاه می کنم: مردها چند تا چند تا زن بگیرند، دیه زن نصف مرد، ارثیه زن نصف مرد، مرد زن باز طبیعی ست و تا 40 تا جا دارد ، زن فاحشه است و باید سنگسار شود. زن باید خودش را بپوشاند تا مرد به نیاز دچار نشود (اگر در باره ارثیه هر زن از شوهرش بحث کنیم و اینکه اگر فرزندی نداشته باشد مثلا پسر عموی مرد سهم 7 از 8 را دارد و زن همان سهم 1 از 8 معروف........ قصه دراز است.) و همه اش به بهانه ی جاهلیت عرب(دینی که برای تمام زمان ها و تمام مکان هاست.)

خواندن سوره احزاب و محرمیت تمام زنان فامیل برای پیامبر که دیگر هیچ.. توصیه نمی شود...

 

سهممان از دنیای خدا، لطف داشتن سایه ی بالاسر مذکر است و  اگر بعد از تحمل بدترین درد دنیا پسری تحویل کائنات ندهیم خاری در چشم همه حتی خودمان هستیم(نگویید فرهنگ ها عوض شده است که نشده)

نه ماه یک توله انسان 3-4 کیلویی را با خود حمل می کنیم و نشستن و برخاستن و خوابیدن مختل است. نام فامیل پدر را روی بچه می گذارند و هر جا می رود می پرسند: نام پدر؟!

مهریه را که پیچانده اند و شیر بها هم این روزها بی کلاسی شده، یک جشن مفصل نامزدی که پدر دختر بگیرد کافی ست، 25-30 تومان هم جهیزیه تا آخر عمر آقای داماد کافیست مبادا که قاشقی ،چیزکی خریداری شود....

و اما مشکل بزرگتر ازین حرف ها شده:

این روزها اگر به زنی یا دختری بگویی که سر کار نرو می گوید تبعیض؟؟ در خانه بمانم چکار کنم؟ ما چیمان از مردها کمتر است؟

بی توجه به اینکه نقش مرد را با خودمان تقسیم می کنیم و نقش خودمان که سر جایش است: شب به شب زن خوبی باشیم،کارهای خانه کم و زیاد نباشد ،بچه هم که نمک زندگی ست حذف شدنی نیست... تازه مردِمان(!؟) منت گذاشته گفته اجازه می دهم سر کار بروی به شرط اینکه شام و ناهار کم و کسر نداشته باشد وگرنه بشین خونه خودم کار می کنم.

از کجای این قصه بنویسم که هزار و یک شب کفایت نمی دهد...

پسر که گریه نمیکند/ دختر که بلند بلند نمی خندد ،یادتان هست ؟ در عمرتان چندبار شنیدید؟؟؟؟


به باران نباریده فکر می کنم و من که مقصرم چون یک زنم، چون همیشه پای یک زن در میان است، چون زنها فتنه اند ، چون هر مکری زنی در پس و پی دارد.......

بهشت زیر پای مادران و دخترا شیرند و این حرف ها هم التیام زخم دیرینه نیمی از نسل ابو بشر نیست.

آسمان تو دیگر با ما اینچنین مکن.. ببار... ببار و بگذار قلب شکسته ات از دوران را نتیجه احوال ما ندانند..

آسمان خودت می دانی که ما زنان بیش از همه نگاهت می کنیم.. ناممان آسمان و خورشید و مهتاب و ستاره است و با تو در هر زمان هم دردیم...

وقتی می باری ذوق مرگ می شویم  و وقتی نمیباری دلگیر... ببار و اینهمه دو رنگی را از عالم بشور..


پ.ن: البته خانم دکتر آمریکایی خیلی حرفهای حسابی تر هم می زند که اینجا مجالی برای توضیح و توصیف همه شان نیست.

پ.ن2: نظرتان را درباره ی عنوان مطلب بگویید.....