ایرانی ها عادت خوبی که دارند به هر چیزی گیر بدهند دیگر بی خیال نمی شوند.

مثال خوب این مطلب هم همین ایمیل هایی که روزانه به اینباکس ما جاریست. ایمیل های سرسام آوری که زندگی راحت را مختل کرده و آب خوش را در گلو به زهر مار تبدیل می کنند:

1 ایمیل های طرفداران ایران باستان ( روز زن ایرانی/روز طبیعت ایرانی/زن در ایران باستان/.../ ال در دولت هخامنشی/ بل در دولت کورش/../ قبر کوروش رو داره آب می بره/برو امضا بده ختن سوران در یونیسف ثبت بشه/ایرانی نیستی اگه کلیک نکنی...)

2 توصیه های بهداشتی (یکی وتامین سی با میگو خورد مرد / موبایلتون از کاسه توالت کثیف تره/ گوشت خر و گربه در رستورانی در جاده چالوس/...)

3جملات قصار ( شریعتی / چارلی چاپلین/روزولت/تمام کتاب های پائولو کوئیلو /...)

4 هشدار ها(هر کی بهت زنگ زد جواب نده/پیامک جواب نده/کارت سوختت نشتی داره/از حساب های کل ملت 5میلیون کسر شده/هر کی دست بلند کرد سوارش نکنید/.../ به دست های سفید آقا گرگه اعتماد نکنید/...)

5 علمی(قدرت پرتاب ذرات توسط سیفون/ حجم اجابت مزاج ماهی ها و کوسه ها برابر اهرام ثلاثه/...)

6 براوردن حاجات(این نامه شانس توست ولی اگر این نامه رو به 42301 نفر نفرستی فردا صبح ویلات آتیش می گیره و 8تا بچه هات زردی می گیرن/ کبری خانم گوش نکرد مرد/...)

7 تصاویر وسوسه بر انگیز و از زندگی سیر کن هواپیماها و هتل های 5ستاره و فرست کلاس خارجکی ها و در آخر قیاس آنها با امکانات داخلی.

8 آسیای شرقی( عزم جزم ژاپنی ها /تخم مرغ های چینی /سوسک و کرم خوری کره ای ها و ....)

9 آخرین ورژن ایمیلی جات ،ریشه یابی کلمات و اسم هاست ،بعد از اصطلاح قسر در رفتن و نام غلام ،کنکاشی هم درباره اصطلاح "پدر سوخته" شده که در ادامه مطلب گذاشتم.


خلاصه اینکه در اینباکس ایمیل ما گذشته از هجمه ی آگهی های بازرگانی ، داستان های پند آموز، لطیفه های اهوازی و اصفهانی و مشهدی و تورکی و لری، البته بعد از گذشت اتمسفر عکس ها و لینک های صدا و تصویر نوستالژیک، پر می شود از همین جور چیزها که گفتم.

قصد ندارم قضاوت کنم که همه ی اینها خوب است یا بد است، ولی بلدیم تا می توانیم شور همه چیز را در بیاوریم و به قول "مدیری" در هر چیز که استاد نباشیم در "جوگیری" استادیم.



پدر سوخته در لغت نامه دهخدا:

واژه “پدر سوخته” در گویش عوام دشنامی است و مجازاً در تداول عامیانه بمردم خبیث و بدسرشت گویند.در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام می‌گرفت و بدهکار می‌شد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمی‌پرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را بسوزاند. به این دلیل کسی که از نظر مالی بدهکار و ورشکست بود پدرسوخته نامیده می شد. کم کم این اصطلاخ به سایر ممالک و ایران هم رسید.


پدر سوخته در تعبیری دیگر:

وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند و آتش پرست وکافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم از ترس مسلمان شدند،چون می دیدند که افرادی که مسلمان نشوند را میکشند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند، مردها و سرپرست خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند و خود اعراب هم بچه هائی هم سن اونها داشته اند، وقتی ازصاحب خانه میپرسیدند که این بچه تو است (کلفت و نوکرها)، میگفته: ” نه، این پدر سوخته است ” یعنی بچه مانیست، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و بهاین نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته ”.



 

+   تصوير 360 درجه كامل از غروب آفتاب در جزیره سان تورینی (صبر  کنید تصویر لود شود بعد از زیبایی آن لذت ببرید)

http://www.fullscreen360.com/greece-oia.html