گاشلاری قره
گُوزوم سنی سِچمیر ..... چشمانم تورا نمی بینند
اللَریم بوشالوب سنون الونَن ..... دستانم از دستانت تهی شده
اورَییم سنی تاپمیر ..... و قلبم تو را نمی یابد...
چیچک گولنده ..... گلها که خندیدند
گون چیخاندا ..... آفتاب که سر زد
بو پیغامی سنه اوخودوم ..... این پیام را برای تو خواندم
یادوندا گالسا ..... اگر یادت باشد
...
یوللار سنی سویور ..... راه ها تورا می خواهند
گوزوم یاتمیر اویاخدی ..... چشمانم از تو بی خواب شدند
دومان گو ده اوخویور ..... آسمان مه آلود برای تو می خواند
الیم باقلامیان قاپیا دایاخدی ..... و دست هایم برای درب های ناپایدار ستون شده اند
...
منیم گوزوم، نوروم ..... چشمِ من ، نور ِ من
منیم یورولمیان یاریم ..... ای یار خستگی ناپذیر من
منیم گونده جشنیم ،سوروم ..... ای جشن و سرور روزانه ام
منیم کوک اولمیان سازیم ..... ای ساز کوک نشدنی ام
...
بو بوشلی قلبی ..... این قلب تهی ام را
سنون گلین قلبو وا جهیز وررَم ..... به نو عروس قلبت جهاز خواهم داد
الهام یازان شعر دی ..... این شعریست که الهام نوشته ست
سنون شعروون قاباقوندا ..... و در برابر شعر های تو
بیر جوجوخ اوشاقدی... ..... یک کودک نو رس است...
***
سورادان یازان سوز: یل یاتار ، توفان یاتار، یاتماز آذربایجان پرچمی.. پ.ن: بادها می خوابند و توفان ها هم،پرچم آذربایجان هرگز فرو نمی نشیند.
بو ناقابلی تقدیم الیرم؛ گوزل تورک زابان یولداشلاروما.. این ناقابل را تقدیم می کنم به دوستان عزیز ترک زبانم.