پودر سفید طلایم آرزوست
پیش تر ها می گفتند اگر در شروع باران اولین قطره بر کف دستت بیافتد آرزویی از آرزوها برآورده خواهد شد... این شب و روزها چه خبر شده که قطرات باران از تمام وجودم بالا می رود و حتی یک آرزو که نه یک هوس کوچک هم برآورده نمی شود..
***
کنترل سیاه رنگ را می گیرم دستم و تا شبکه 444 بالا می روم ، بی خیال 444 تای بقیه اش می شوم، هیچ تفاوتی با 6-7 شبکه داخلی نمی بینم جز اینکه در این سرما لباس های نا مناسب تنشان کرده اند ، خدا کند مثل من سرما نخورند ، مخصوصا که تماس های حساب شده ای هم ندارند.
***
یک غذایی هست با برنج و شیر و خرما درست می شود که ما به آن میگوییم شیرین پلو ، بدجوری در این هوا می طلبد ، مثل وقتی که می خواهی از پشت پنجره باران را تماشا کنی و می طلبد که ماگ داغ پر از چایی در دستت باشد ، مثل وقتی که در خیابان سرد قدم می زنی و دلت یک ظرف ذرت مکزیکی داغ با پنیر فراوان طلب می کند ، مثل وقتی که رسیدی ایستگاه دوی توچال و یک کاسه عدسی داغ برای خودت جایزه می خری...
***
یک وقت های مثل حالا دوست داری همش بنویسی و یک پست طولانی در دل مجازی خیالت بگنجانی ، ولی تیترهای کوچک مثل علف های هرز مهلت رشد به نهال های ثمر ده نمی دهند...
***
آیا پاسخ عشق های ممنوع همان خیانت کردن است؟
***
یک روزی مثل امروز از فرط سرماخوردگی در خانه می نشینی و حتی یک احوالپرسی ساده هم نصیبت نمی شود. پای اینترنت ذغالی وقت می کشی و باز هیچ نصیبت نمی شود...
***
انقدر سردمه که نه به بانک رسیدم نه به بازار نه به رفیق نه به هیچِ دیگر....
***
کنترل سیاه رنگ را می گیرم دستم و تا شبکه 444 بالا می روم ، بی خیال 444 تای بقیه اش می شوم، هیچ تفاوتی با 6-7 شبکه داخلی نمی بینم جز اینکه در این سرما لباس های نا مناسب تنشان کرده اند ، خدا کند مثل من سرما نخورند ، مخصوصا که تماس های حساب شده ای هم ندارند.
***
یک غذایی هست با برنج و شیر و خرما درست می شود که ما به آن میگوییم شیرین پلو ، بدجوری در این هوا می طلبد ، مثل وقتی که می خواهی از پشت پنجره باران را تماشا کنی و می طلبد که ماگ داغ پر از چایی در دستت باشد ، مثل وقتی که در خیابان سرد قدم می زنی و دلت یک ظرف ذرت مکزیکی داغ با پنیر فراوان طلب می کند ، مثل وقتی که رسیدی ایستگاه دوی توچال و یک کاسه عدسی داغ برای خودت جایزه می خری...
***
یک وقت های مثل حالا دوست داری همش بنویسی و یک پست طولانی در دل مجازی خیالت بگنجانی ، ولی تیترهای کوچک مثل علف های هرز مهلت رشد به نهال های ثمر ده نمی دهند...
***
آیا پاسخ عشق های ممنوع همان خیانت کردن است؟
***
یک روزی مثل امروز از فرط سرماخوردگی در خانه می نشینی و حتی یک احوالپرسی ساده هم نصیبت نمی شود. پای اینترنت ذغالی وقت می کشی و باز هیچ نصیبت نمی شود...
***
انقدر سردمه که نه به بانک رسیدم نه به بازار نه به رفیق نه به هیچِ دیگر....
+ نوشته شده در یکشنبه هشتم آبان ۱۳۹۰ ساعت 14:37 توسط الیماه
|