بیایید لبخند پراکنی کنیم :)
نکند پسته گران شد، خنده هم سرگرانی کند با سفره های عیدمان!
بگذار غم عالم را بر سرمان بریزند، بگذار گرانی بیداد کند و سفره ها کوچک و کوچک تر شود، بگذار صبح هایمان را صف های بانک پر کند، بگذار ظهرهایمان را اخبار نشنیدنی و دوست نداشتنی ِ سیما مشغول کند، بگذار شب عید هرسال تشییع جنازه ی شادمانی مان باشد، بگذار دست به دست هم بدهند و جیب هایشان را مملو و پیچ صندلی هایشان را بالاتر ببرند...
مگر تمام این فشار ها و غصه های زندگی در همان ثانیه ی تحویل سال یک لبخند زیبا و آرام به روی تمام لب هایمان نمی شود! مگر لباس نوئی که با هزار بدبختی مهیا کرده ایم را بر تن طفلکانمان نمی پوشانیم با ذوق! مگر نقلی شیرین ، چایی تلخِ بغض هایمان را پایین نمی دهد!؟
بگذاریم یک گوشمان در باشد و یک گوشمان دروازه برای این اخبار تولیدی و پوششی و ارسالی و ...
بگذاریم همین دو روزه خنده مان خنجری بر دل سنگ بدخواهان باشد، آنانکه شادی ما را خریدار نیستند.
چگونه ازین روزهای دودی و ابری، عید بسازیم؟!
از دو حالت خارج نیست:
1 تا می توانیم شادی کنیم و از کمترین فرصت های باقیمانده لذت ببریم. زندگی سخت هست، فقر هم هست ولی هنوز هم برای شاد بودن دلیل پیدا می شود..
2 تا می توانیم به دیگران کمک کنیم تا شاد باشند، اگر از دستمان بر میاید یک هدیه برای فامیل یا همسایه یا بچه ها، خرج یک شامِ شبِ عیدِ نیازمندی، یک دست لباس برای نوزادی، عیادتی از بیمار و کهنسال و تنهایی، یک لحظه خنداندن مردم ایستاده در اتوبوس یا مترو، هدیه یک ماهی قرمز به کودکی که از دور تماشا می کند..
نگوییم نه که یک کار کوچک از هر کدام ما بر میآید، نگوییم خودمان گرفتاریم که برای شاد کردن مردم حتی وسایل و یا لباس دست دوم ما هم کافی ست،..
بیایید با لبخند زدن هامان و انتشار لبخند و انرژی های عیدانه، انتقاممان را از این زندگی سخت و این روزهای سیاه و این سایه های شوم بر این ملت بستانیم.
بیایید عید امسال لبخندی نو بر تن لب هایمان بپوشانیم تا کور شود هر آنکس که نتواند دید.
قدم اول همانا شاد کردن نزدیک ترین کسانی ست که با لبخند های ما زندگی می کنند.. در تبریک سال نو کسی را از قلم نیاندازید، شاید شما تنها تبریک گوینده ی او باشید :)
+بچه ها جونم، روز شمار عیدانه رو در "کوچه خوشبخت" خواهم نوشت، اگر دوست داشتید...