پابرهنه
اگر می شد صبح تا غروب ، همچون حوا تورا از دور تماشا کنم؛
تنهایی هایم را در غارها
بر دیواره های سنگی
آدم می کشیدم.

+ امروز یک بلای بزرگ از سرم گذشت و بی شک مادرم پای قران نشسته بود...
+ دل قوی دار درین عرصه بی دادِ تمنا..
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۲ ساعت 10:36 توسط الیماه
|
زندگی خیلی عجیبه غریبه ها...