آن حجم سنگینی که از جایی بالاتر از ناف ـم شروع شده بود و تا تمام حلق ـم را احاطه کرده بود،..

دلی که میخواست از دهان ـم بیرون بریزد ولی از چشمان ـم می چکید بی هیچ هق هق ـی...

آن حجمی که تمام مرا در بر گرفته بود...

در جایی از خواب  آن شب ـم جا مانده..

خالی شده ام

از من

من یک شب بدون تو

جایی دور در خوابی دیر جامانده ام.


این چکه های بی هق هق ـه شبانه... ادامه دارد.