هیچ چیز مطلق نیست
بیشتر شال سر می کنم تا روسری، کمتر جین می پوشم تا شلوار پارچه ای، بجز محل کار بیشتر دامن می پوشم تا شلوار، بیشتر ناخن هایم فرنچ شده اند تا کوتاه و ساده، کمتر پیش می آید آرایش غلیظ داشته باشم، اندازه موهایم به حال دلم و روزگار بسته است، کمد لباس هایم بنفش و بادمجانی و صورتی و طوسی لب به لب است، کفش هایم اغلب ساده و پاشنه شان کوتاه است، کیف هایم کوچک و دستی، رنگ ماشین و لپ تاب و موبایلم باهم ست نیست، عاشق ماگ ها و بشقاب های بزرگم ولی قلوپ قلوپ و ذره ذره میخورم و می آشامم، جوراب رنگی هرگز ولی دستکش های رنگارنگ تا دلم بخواهد، عاشق زیورالات فاخرم و اغلب دست و بالم را پر نمی کنم، بلند آواز نمی خوانم، آهسته زمزمه می کنم، دوست های زیادی دارم ولی با هرکسی صمیمی نمی شوم.
تنها چیزی که در دلم جُم نمی خورد ؛دوست داشتن های عمیق است و حس سپاسگزاری.
+چقدر در وجود تک تکمان سرشار شده از تناقضات...
+دیشب برای مادرم یک گلدان شمعدانی خریدم.. عاشق طراوت این گل زیبایم.
+ماش خیساندم برای سبزه ی امساله.



آرشیو خوانی:
+باشیم یا نباشی "اینجا"
+عیدی پارسال من "اینجا"
+ من و ورق ورقشان "اینجا"
تنها چیزی که در دلم جُم نمی خورد ؛دوست داشتن های عمیق است و حس سپاسگزاری.
+چقدر در وجود تک تکمان سرشار شده از تناقضات...
+دیشب برای مادرم یک گلدان شمعدانی خریدم.. عاشق طراوت این گل زیبایم.
+ماش خیساندم برای سبزه ی امساله.



آرشیو خوانی:
+باشیم یا نباشی "اینجا"
+عیدی پارسال من "اینجا"
+ من و ورق ورقشان "اینجا"
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 12:57 توسط الیماه
|