خانم ـی را می شناسم، بیش از ده سال است از مادر مبتلا به بیماری آلزایمر اش نگهداری می کند، خواهر و برادرهایش ازدواج کرده اند و این زن نزدیک چهل سالگی حتا یک شغل ثابت نمی تواند داشته باشد، جسته گریخته کار می کند و با حقوق اندک بیمه مادر می گذراند..

گه گاه برای کسانی مشابه خودش آموزش ِ مراقبت برگزار می کند

او فرصتی برای ادامه ی تحصیل نداشته، فراغ خاطر برای کنکور های سخت و پول کافی برای دانشگاه های آزاد.. او امکان ازدواج نداشته و حتا برای دلخوشی دیگران مجبور است طوری بروز دهد که علاقه ای به همسر و همسر داری ندارد.. او فرصت بی نهایت گشت و گذار و سفر هم ندارد که حتا برای یک ساعت بیرون از خانه بودن، برنامه ریزی جامع و دقیقی لازم دارد. صدای زیبایی دارد، می توانست گوینده رادیو یا دوبلور باشد، می توانست در گروه های موسیقی باشد، می توانست..

او در نگاه تمام کسانی که می شناسندش یک زن موفق است.